:: دکتر محمد کوثری
مرحوم دکتر محمد کوثری پرشک دلسوز و مردمی و انساندوست تربت جام که نیازی به گفتن سرگذشت این عالیمقام نیست و فقط اشکهای غلطام مردم بی چیز و فقیر تربت جام هنگام تشیع جنازه ان بزرگئار گویای همه چیز بود .
در هنگامه ای که پزشکان نه فقط قسم بقراط را از یاد برده اند و نه فقط وجدان خود را به زیر پا گذاشته بلکه فراتر از یک بی وجدان به تعداد اتومبیلها و ویلاهای خود در شمال و در کیش میافزایند و از صدقه سر دردمند فقرا همیشه چمدان خود را بر بسته و به دبی میروند و بر اخرین مدلهای اتومبیلهای غربی سوار میشوند و دستشان به زیر میز و چشمشان به جیب بیماران دردمند و لاعلاج از پرداخت پول و ناچار از قرو لندهای این حکیمان بی حکمت و این طبیبان استخوان لای زخم گذار پس اندازهای اندک خود را میدهند تا بلکه با نسخه ای از این حکیم درس خوانده و متخصص و فوق متخصص و غیر متخصص و اما همه به غارت جیب بیماران خود بسیار تخصص داشته بیماری خود را درمان کنند در این زمانه ناگه پزشکی پیدا میشود که نه تنها رایگان معاینه میکند بلکه رایگان دارو می دهد و رایگان راحتی زندگی خود را و رایگان خواب شبهای خود را در اختیار این دردمندان میگذارد و تنها پس انداز خود و تتمه حقوق پزشکی خود را هم در راه درمان این بینوایان خرج کرد و در حالی که خود جایی برای خوابیدن در خانه گلی و بی درو پیکر خود نداشت و بر روی تشکی کوچه مینشست و دلسوزانه به صحبتهای بیماران دردمند بی پول و بینوا گوش میداد و انها را معاینه و درمان میکرد و اگر بیمار از خود پولو پله ای نداشت و توانیی خریدن دارو را نداشت خود دارو تهیه میکرد و رایگان در اختیار بیمار خود میگذاشت تا بهبودی او را ارزوی خود بدارد.
مرحوم دکتر محمد کوثری اصلا" اهل همدان بود و دارای زن و یچه اما به دلایلی جدا از انها زندگی میکرد . وی در دوران حکومت ملی دکتر مصدق از یاران وی بود بعد از کودتای بیست و هشت مرداد ایشان به هرات تبعید گردید که با یک درجه تخفیف به تربت جام امده و در بیمارستان سجادیه تربت جام شروع به کار کرد. ایشان تمامی درامد از محل پزشکی خود را صرف بیماران میکرد حتی از ابتدایی ترین لوازم مورد نیاز زندگی هم خود داری و ان را برای دردمندان تجویز میکرد.
ایشان تا دم مرگ در خانه محقر خود که بیشتر به یک خرابه شباهت داشت زندگی و در همان محل هم بیماران خود را درمان میکرد.
با وجود اینکه علم پزشکی هر روز دچار پیشرفتی جدید میشد وی از کوچکترین پیشرفتهای پزشکی با اطلاع بوده و روزانه مسیر پیشرفتهای علم پزشکی را تعقیب مینمود.
در زمانی که این پزشک انساندوست دار فانی را وداع گفته هوز هم تعداد زیادی از مهاجرین افغان در تربت جام زندگی میکردند و این افغانهای مهاجر مانند کسانی که عزیز ترین کس خود را از دست داده باشند گریان و نالان بوده و تنها یاور خود را در این شهر از دست داده بودند.
در وقت تشییع جنازه دکتر کوثری تمام شهر میگریست انگار تمامی اشکهای خود را برای وی پس انداز کرده بودند . عجب روزی بود! عجب محشری شده بود!
مرحوم هنگامی که فوت نمود فقط مقداری چزیی پس انداز داشت که دامادها و زن و بچه هایش بابت به حساب خود غارت ارثیه پدری خود به تربت جام امدند که شخص خودم با داماد ایشان هم صحبت شده و از او سوالاتی در باره خانواده اش در همدان پرسیدم
امروزه ایا می توانید حدس بزنید که بار دیگر پزشکی دیگر بتواند راهی را که دکتر کوثری رفت او هم برود و یا مقداری از این راه را برود یا مقداری از پول ویزیت خود را نگیرد و یا از کسی که بی چیز است و توان مالی ندارد لااقل لبخندی برایش بزند و چهره اش را ترش نکند .
اگر پزشکان عزیز ما پول خود را بگیرند لااقل با مریض خود مهربان باشند چه میشود؟
اگر هر پزشک جراحی که از صدقه درد این بیماران و یا از سزارین این مردمان دردمند و بیچیز برای خود در شمال و جنوب ویلا خریده اند روی خود را ترش نکنند چه میشود؟
بیمار خود که خود از درد تن می نالد چرا باید درد درشتی یک پزشک را هم تحمل کند!چه میشود
جالب است بدانید که در هنگام مرگ دکتر تعدادی از پزشکان بعد از این واویلای براه افتاده در ÷س مرگ این عزیز تصمیم گرفتند که همانند دکتر البته نه مثل او بلکه روزی یکبار مریضان را رایگان درمان کنند اما حتی یک روز هم این کار را نکردند .
خدایش بیامرزد
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->